اسطوره موتو جی پی
اسطوره موتو جی پی
اسطوره موتو جی پی / قطعه سیکلت
(به ایتالیایی: Marco Simoncelli) متولد ۲۰ ژا
نویه ۱۹۸۷ موتورسوار حرفهای ایتالیایی بود
که در ۲۳ اکتبر سال ۲۰۱۱ جان خود را از دست داد.
او بمدت ۱۰ سال در مسابقات موتورسواری گراندپری رقابت کرد.
ابتدا از کلاس ۱۲۵ سیسی شروع کرد، سپس به ۲۵۰ سیسی و نهایتاً در کلاس موتوجیپی به رقابت پرداخت.
در ۲۳ اکتبر سال ۲۰۱۱ سیمونچلی در یک حادثه موتورسواری در گراندپری مالزی دچار حادثه شد.
بلافاصله مسابقه با پرچم قرمز متوقف شد و او را به بیمارستان منتقل کردند. د
ر ساعت ۴:۵۶ به وقت محلی یعنی کمتر از یک ساعت از زمان حادثه،
اعلام شد که تلاش تیم پزشکی بینتیجه بوده و او جان خود را از دست دادهاست. بیشتر صدمات متوجه سر، گردن و قفسه سینه شدهبود.
امروز در ایتالیا، مارکو سیمونچلی فقید بیست و یکمین سوارکاری شد که به عنوان اسطوره MotoGP وارد تالار مشاهیر شد.
Super Sic مورد علاقه شخصی در میان ارتش ZLA بود،
فروش لوازم جانبی موتورسیکلت
شاید به این دلیل که روحیه او به عنوان یک مسابقهدهنده در حال رشد که تلاش میکرد نشان خود را در بالاترین سطوح نشان دهد،
برخی از احساسات مشابه را در تیمزیلای بسیار کوچکتر آن زمان منعکس میکرد.
از آنجا که او یکی از افراد مورد علاقه ما بود، مرگ نابهنگام او سخت تر از مرگ بسیاری از چهره های عمومی بود.
امروز او رسماً یک اسطوره است، اما برای بسیاری از زیلان ها او همیشه یک بچه مشتاق، شاد، به طرز شگفت انگیزی قابل نزدیک شدن با لبخند بزرگ و موهای بزرگتر خواهد بود.
اولین باری که مارکو سیمونچلی را شخصا دیدم را به یاد دارم.
من در ایندی GP 2009 در پادوک ایستاده بودم و این شخصیت فراموش نشدنی می آید – به طور معمولی در روز مسابقه قدم می زد،
به طرفداران و صنعتگران خوش آمد می گفت، یک آفروی خشن و بی وقفه لبخند می زد. فقط داشت خیلی خوش می گذشت و خودش بود.
یادم میآید که فکر میکردم، “خوشحال است که ورزشکارانی را در این سطح میبینیم. برای شما خوب است، رفیق.” من بلافاصله جذب شدم.
من در آن مقطع از دوران حرفهایاش تعداد زیادی از او را تماشا نکرده بودم،
اما دیدن مبارزه او برای قهرمانی در سال ۲۰۰۹ پس از قهرمانی ۲۵۰ سیسی در سال ۲۰۰۸ بسیار جالب بود. همچنین باعث شد وقتی وارد مسابقات شد،
طرفدار بزرگتری شود. کلاس برتر برای فصل ۲۰۱۰٫
اسطوره موتو جی پی
از آن زمان او پسر من است. مسابقه ای که من را در ساعت ۸ صبح روز یکشنبه برای GP از رختخواب بلند کرد،
در حالی که بسیاری از مسابقات دو سال گذشته به نظر می رسید نتیجه گیری فراموش نشده است.
چه نفس تازه ای. واضح است که یک استعداد در حال رشد با بهترین سواری در مقابل او – برای من او هیجانانگیزترین مرد در شبکه بود. یک مسابقه دهنده ناب
گاهی اوقات جاه طلبی او را به دردسر می انداخت، اما وقتی صحبت های او را می شنیدم همیشه بخشیده می شد.
فقط می توانم بگویم که او یک بچه متواضع بود که می خواست برنده شود. همین بود.
در تمام مسابقات GP که من و هم بنیانگذارانم از ایندی ۲۰۰۹ در آن شرکت کرده ایم،
همیشه این نکته را در نظر گرفته ایم که او را در روز مسابقه یا حوالی آن پیدا کنیم تا به اندازه یک کلمه محبت آمیز به او بگوییم
یا به او بگوییم که RevZilla برای او ریشه دوانده بود ما همیشه به یک شکل با او برخورد می کردیم.
یک بار در لاگونا در سال ۲۰۱۰، ما حتی یک میز از تیم Gresini در شام در مونتری نشستیم. ما مجبور شدیم بخندیم زیرا آن شب ۳۵ دقیقه طول کشید
تا چک خود را دریافت کنیم. تیم Gresini پیشخدمت خود را مجبور کرد که صورتحساب را به ۱۸ روش تقسیم کند
یاد مارکو سیمونچلی
که ترمینال بقیه رستوران را کاملاً خرد کرد. همه آنها لبخند می زدند. فکر می کنم آنها هم متوجه شدند که چقدر مسخره بود.
قابل درک بود. تیم های ماهواره ای مانند هر عملیات آینده دار دیگری بودجه دارند.
تابستان گذشته، ما این لذت را داشتیم که تمام کارکنان RevZilla را به عنوان پاداشی برای تلاش سختشان در بهار به Indy GP ببریم.
ما بیشتر از آنچه که باید اجازه داده می شد، دسترسی داشتیم و همه اعضای تیم، از جمله من، مارکو را در مقطعی پیدا کردیم.
او یکی از نکات برجسته کل سفر بود. او با همه بچه های ما عکس گرفت و من حتی موفق شدم او را برای امضای کلاه ایمنی بگیرم
که اکنون به طور دائم پشت میز من در دفترم قرار دارد.
عکس هایی از آن آخر هفته با کیسی، دنی و واله و چند نفر دیگر در پشت صحنه وجود داشت،
اما عکس ها با مارکو بهترین بودند. برخی از ژستهای احمقانه، لبخندهایی که با سردرگمی خفیف مشخص میشوند،
وقتی یکی از بچههای ما از او خواست در حالی که برچسب «ZLA» را در دست دارد عکس بگیرد. همش خوب بود آن آخر هفته فقط طرفدار بودیم. مارکو همیشه با هوادارانش خوب بود.
با این حال، برای من خاص ترین زمان تور افسانه ای ایتالیایی Dainese در سپتامبر گذشته بود. پنج نفر از ما زیلان ها به ایتالیا رفتیم
اسطوره موتو جی پی / مارکو سیمونچلی
و سفر چهار روزه را به صورت ویدئویی برای Dainese ثبت کردیم. سیمونچلی دو روز را با دوست دخترش، کیت، در کنار ما سوار بر هوندا گذراند.
خاطره انگیزترین لحظه من این بود که فرصتی برای تیم ما برای مصاحبه با او پیدا کردم. او با شخصیت، خونگرم و واقعی بود –
حتی خارج از زبان مادری خود صحبت می کرد. ما با او شوخی کردیم که آنها باید اندازه کلاه های بریجستون را افزایش دهند و به جلو حرکت کنند.
ما همچنین، به خشم میزبانانمان، از او در مقابل دوربین خواستیم که تنها یکی را انتخاب کند: دزدان دریایی، کابوی یا نینجا. درست همانطور که آگوستینی انجام داد، سیمونچلی “کاوبوی” را انتخاب کرد.
برای یک موتورسیکلت سوار، به نظر می رسد واقعاً هیچ انتخابی وجود ندارد. این تنها گزینه با “اسب” است. همه مون خندیدیم
وقتی دیروز خبر درگذشت او به من رسید، نمیتوانستم احساس فقدانی را که برای این شخصیت عمومی احساس کردم، باور کنم.
این چیزی برای من غیرمنتظره بود و برخی دیگر از اعضای تیم زیلا آن را به همان اندازه احساس کردند.
ما فقط برای مدت کوتاهی در دوران حرفهایاش این شانس را داشتیم که با او آرنج بمالیم،
قطعات موتورسکیلت را از تک چرخ بخواهید.
اما همیشه احساس میکردیم که از او استقبال میکنیم. احساس می کردیم او را می شناسیم. مثل از دست دادن یک دوست بود.
مطمئن نیستم که بدون اینکه روح مارکو و لذت تماشای مسابقه او در بالاترین سطح را به خاطر بیاورم،
GP دیگری را تماشا کنم. حرفه و زندگی او خیلی زود به پایان رسید. او مطمئناً برای دوستان، خانواده و صدها هزار طرفدارش تنگ خواهد شد.
۳۰ نفر زیر سقف RevZilla هستند که دلشان برای او تنگ شده است.
سیک یک قهرمان در پیست و یک جنتلمن بود، چیزی که این روزها در مورد بسیاری از ورزشکاران حرفه ای نمی توان گفت.
او اجازه داد همه چیز به هم بخورد و هر یک از پزشکان عمومی را با یال موهایش در آتش سوار کرد و برای روی سکو فشار آورد.
خوشحالی بود که طرفدار آن مسابقات بودم. بی احترامی به واله، کیسی و خورخه نیست،
اما مدتی است که هیچ کس دیگری چنین چیزی را ارائه نکرده است و من مطمئن هستم که مدت زیادی طول خواهد کشید تا دوباره آن را ببینیم.
سیائو، مارکو. Grazie per tutti.
0 دیدگاه